غزل مصیبت - شب نهم - حضرت عباس (ع)
برخیز که از غم کمرم تا شده عباس (ع)
بی تو ره طعنه به حرم وا شده عباس (ع)
هر دست تو در یک سوی ساحل روی خاک است
یار تو غریبُ و تک و تنها شده عباس (ع)
چشم من و مشک تو دگر اشک ندارد
آنقدر که در علقمه غوغا شده عباس (ع)
کی دیدۀ نور حرم عشق دریده
فرقِ تو شبیه سر بابا شده عباس (ع)
تو آب ننوشیدیُ و من آب نمودی
با کام ترک خورده که سقا شده عباس (ع)؟
عمریست که مولایم و امروز برادر
آیا نگهت زائر زهرا(س) شده عباس (ع)؟
امید حرم بودی و امید نداری
شرمنده چرا؟ حکم تو امضاء شده عباس (ع)
آن خنجر خونریزُ و نگاهی که شده هیز
فهمیده که پشت سپهم تا شده عباس (ع)
این عاشق و مشکل مددی یا ابوفاضل
درد من از این نام مداوا شده عباس (ع)
+ نوشته شده در جمعه چهارم آذر ۱۳۹۰ ساعت 14:14 توسط حسین حاجی لو
|
به لـــب الغوث و ادرکنــــــــی