مثنوی میلاد امام جواد علیه السَّلام
از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون
پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون
شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست
مصراع به مصراع من اینبار رضائیست
ادامه اشعار و سبکها در ادامه مطلب
امام جواد علیه السّلام
جانم اگر فدای تو سازم زیاد نیست
سنگ است سینه ای که به جشن تو شاد نیست
می خواهم از رئوف حرم حکم کربلا
راهی به غیر مشهد و باب الجواد نیست
****
حضرت علی اصغر علیه السّلام
باب الحوائج آمده حاجت بگیرید
عیدانه از دست ولی نعمت بگیرید
شش گوشه می خواهید بسم الله امشب
از کودک اربابتان رخصت بگیرید
امام جواد علیه السّلام و حضرت علی اصغر علیه السّلام
ماه خدا و عشق و مناجات می رسد
باب المراد و قبله ی حاجات می رسد
جشن جواد و اصغر ارباب توأم است
بوی حضور مادر سادات می رسد
نثار امام جواد علیه السّلام و حضرت علی اصغر علیه السّلام صلوات
کربـلا آتش به جــــــان آسمانـــــها مـــــی زند کودک بی شیـــــــــــر را بر دست بابا می زند
شیرخــــــــــواره آمده میــــــــدانُ وتیرُ وحــــرمله طعنه بر حرف حسین(ع) و مشکِ سقا می زند
گوش تا گوش گلـــو را با ســــه شعبه می درد می کند شرمنده بـــابــــــــا را پسر را می زند
خونِ مظلومی اصغر مــــی رود بالا و عــــــرش بر سر و صورت شبیه سینـــــــــه زنها می زند
گــــــــردنی باقی نمانــــــده ســــر نگهدارد پدر دست خود آرام جای گردنش جـــــــــا می زند
پشت خیمه قبر می سازد ولی دشمن سرش عاقبت بر روی نیهای تماشــــــــــــــــا می زند
با تماشای سر اصغـــــــــــــر به روی نی، رباب ناله های العجل پیــــــــــدا و پنهـــــان می زند
به لـــب الغوث و ادرکنــــــــی